دکتر علیرضا اکرمی نژاد؛ روانپزشک و مدرس دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است کودکان برای پذیرفتن آنچه والدین و مربیان با حسن نیت برای آنها انجام میدهند، ناچار به انعطاف پذیری می باشند. این نهالهای نورسته همانگونه تربیت میشوند که بزرگسالان آنها را پرورش می دهند. سنجش نتیجه، برای والدین مشکل میباشد زیرا آنها برای ارزیابی حاصل تلاشهای خود، ناگزیر به انتظار تا بزرگ شدن کودکان می باشند. لذا، باید به خویشتن و فرزندان ایمان داشته باشند و با کاربرد روش هایی که مؤثر بودنشان ثابت شده است با خاطری آسوده تر این دوران را سپری نمایند.
تعریف مسئولیت
واژه مسئولیت از لحاظ لغوی به معنای توانایی پاسخگو بودن و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیری های مناسب و مؤثر است. منظور از تصمیم گیری مناسب این است که کودک در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولاً از او میرود، تصمیم خود را انتخاب نماید. در نتیجه، این مهم سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی میشود.
این روانپزشک پاسخ مؤثر را پاسخی می داند که کودک را قادر سازد به هدف هایی که باعث تقویت عزت نفس او می شوند، دست یابد. مثلاً هنگامی که کودکی می خواهد به ملاقات دوستش برود، باید از رضایت والدین مطمئن شود. اگر او بدون مباحثه و به نحوی صادقانه از آنان خواهش کند، بسیار احتمال دارد که پاسخ مثبت دریافت کند. همه والدین زمانی که با آداب دانی کودک مواجه میشوند، به خواسته های او پاسخ مثبت میدهند. علاوه بر این، آگاهی کودک از نیازها و هدفهای خویش ضروری است. کودک زمانی فردی مسئول به شمار می آید که با در نظر گرفتن مقاصد خویش و نیازهای دیگران عمل کند.
تکامل مسئولیت
دکتر اکرمی نژاد نظر خانواده ها را به این نکته جلب می کند که مسئولیت ارثی نیست و باید از طریق تجربه آموخته شود. حس مسئولیت هنگامی در کودک بوجود می آید که به او مسئولیت داده شود، در خصوص اثربخشی پاسخ های خویش، بازخورد دریافت کند و در زمینه راه های گوناگونی که در سایر موقعیتها مناسب میباشند، اطلاعاتی داشته باشد.
ضرورت مقررات
هدف از ایجاد انضباط و مقررات، پرورش فرد مطیعی نیست که هر دستوری را بدون چون و چرا اجرا کند. مقصود، برقراری ضوابط و قواعدی حاکم بر اندیشه و تمایلات فرد میباشد که با استفاده از آنها بتواند از زندگی و مزایای آن به نحوی شایسته بهره گیرد. در حقیقت اصل مهم، آشنایی کودک با وظایف خویش است.
این اطاعت تا زمان خاصی ضرورت دارد و پس از رسیدن به بلوغ عقلی، والدین دیگر نقش فرمانده را ندارند و در آن هنگام به عنوان مشاور عمل می کنند. کودک باید تا سن بلوغ تصمیم گیری فردی را، به خصوص تصمیم گیری صحیح، آموخته باشد زیرا اگر در همه موقعیت ها نیاز به حضور و امر و نهی والدین داشته باشد، فردی وابسته پرورش می یابد. همچنین، در سنینی که به استقلال نیاز دارد، توانایی انجام وظایف به صورت مستقل را ندارد و همواره خود را نیازمند به کمک والدین می پندارد. در نتیجه، راهنمایی والدین و ارائه اصول و قوانین توسط آنها در توانمندی کودک مؤثر می باشند. هرچند مقررات نباید مانع بهره گیری کودک از تجربیات شخصی خویش باشند.
روشهای آموزش مسئولیت
وی در ادامه چند توصیه کاربردی دارد که به کمک آنها می توان مسئولیت پذیری را به کودکان آموزش داد:
1- طرح قصه: گاهی اوقات میتوان با طرح قصه و نمایش، کودک را با وظایف شخصی آشنا کرد. کودکان اغلب تمایل به شنیدن تصورهای شخصی خود و ایفای نقش قهرمان اول قصه را دارند. میتوان در قصه، رفتارهای درست و غلط کودکان را بیان نمود و از آنها بخواهیم نتیجه گیری کنند.
2- نمایش رفتار کودک: گاهی پیش می آید که کودک درخواستی دارد و برای برآورد آن، داد و فریاد میکند. میتوان در آرامش و زمان مناسبی رفتار کودک را با نوعی تقلید به او نشان داد و در آن هنگام کودک شرمنده خواهد شد.
3- طرح سؤال: گاهی اوقات طرح سؤالی مناسب برای خاطر نشان کردن وظایف کودک مناسب است. برای مثال؛ وقتی کودک از خریدن نان تمرد میکند، میتوان سوال کرد که این کار در خانه به عهده چه کسی است؟
4- دعوت به مسابقه: گاهی اوقات می توان کودک را به مسابقه دعوت کرد. برای نمونه مسابقه چنین مطرح میشود؛ بچهها! تا 5 دقیقه وقت دارید اسباب بازیها خود را جمع کنید و هر کس اسباب بازیهای بیشتری جمع کرده باشد، برنده خواهد بود.
5- تذکر در قالب شوخی: گاهی نیز می توان وظیفه کودک را در قالب شوخی به او تذکر داد.
6- تهیه فهرست: یک راه پیشنهادی دیگر تهیه فهرستی از رفتارهای بد برای ممانعت از تکرار می باشد. پس از مشورت با کودکان خود، هفته ای را به هفته مبارزه با یک عیب (مثلاً ناسزاگویی) نامگذاری کنید. در هفته معین شده، کلیه افراد سعی نمایند از بازگویی حرفهای ناپسند خودداری کنند. در انتهای هفته، در صورت موفقیت در اصلاح این عیب می توان جشن گرفت. پیاده سازی این روش، به منظور رعایت قوانین و مقررات توسط کودک بدون فشار و اجبار میباشد.
7-تاجایی که که ممکن است کارهای او را اصلاح نکنید. تصحیح کردن مکرر موجب این پیام به کودک می شود که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است بنابراین بجای توجه کردن به میزان کاری که انجام داده به تلاشش توجه کنید از سرزنش کردنهای مکرر خودداری کنید چون باعث می شود دست از تلاش بردارد و فکر می کند که قادر نیست شما را راضی نگهدارد.
8-به او بیاموزید عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد. کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد بنابراین کاری کنید عواقب اشتباهش را بپذیرد. مثلا اگر لیوان شیری را می ریزد به او دستمالی جهت تمیز کردن بدهید یا اگر به علت اتلاف وقت دیر به سرویس می رسد با اتوبوس به مدرسه برود و یا اگر از جمع کردن اسباب بازی هایش از اطاق پذیرایی سر باز میزند به مدت دو روز از دسترس او دور نگهداشته شود.
موانع موجود در آموزش مسئولیت پذیری کودکان
1- احساس گناه والدین: احساس گناه زمانی بوجود میآید که والدین معتقد میشوند که آنچه را انجام می دهند و نحوه انجام آن، به سطح انتظاراتی که از خویش دارند، نمی رسد. لذا، والدین برای کاهش دادن احساس گناه، باید انتظارات خود را تا سطح معقولی پایین بیاورند، عملکرد خویش را بهبود بخشند و یا هر دو را به طور همزمان انجام دهند.
2- دشوار بودن تنبیه برای والدین: برای والدینی که به آسانی نمی توانند کودکان خویش را تنبیه کنند، آموزش مسئولیت پذیری دشوار است زیرا آنها فاقد توان اعمال زور برای مسئولیت دادن به فرزندان خویش هستند.
3- تأثیرگذاری کودکی والدین بر رفتار آنها: بسیاری از والدین در دوران کودکی خویش، دشواریهایی را به علت بیعاطفگی و بدزبانی والدین تجربه کرده اند. بدین سبب، هنگامی که میکوشند از روش نامطلوب والدین خود پرهیز و برعکس آنان عمل کنند، از افراط به تفریط میگرایند.
4- "برایم راحتتر است که خودم انجامش دهم": هنگامی که والدین احساس میکنند «برایم آسانتر است خودم انجام دهم»، کودک متضرر می شود. در این نگرش، کودک فرصت یادگیری آنچه را که موجب تکامل کفایت او می شود را از دست می دهد و مسئول انجام دادن وظیفه ای که از او انتظار می رود، نخواهد بود. یکی از انگیزههای مهم در این دیدگاه، تمایل به جلوگیری از کشمکش است. بسیاری از والدین از مجادله با فرزندان خویش پرهیز میکنند و برعهده گرفتن مسئولیت ها برای آنهاآسانتر است.
چه زمانی میتوان گفت که کودکان مسئولیت پذیر می باشند؟
کودک هنگامی فردی مسئول میباشد که:
- وظایف مقرر خویش را بدون نیاز به یادآوری، انجام دهد.
- دلایل انجام امور را بتواند معین کند.
- سایرین را در حد افراط مقصر قلمداد نکند.
- بتواند از بین راههای مختلف راهی را برگزیند.
- بدون احساس ناراحتی زیاد بتواند به تنهایی کاری را انجام دهد یا بازی کند.
- بتواند تصمیماتی را بگیرد که با اراده سایر افراد گروه متفاوت باشد.
- هدفها و علایق گوناگونی داشته باشد که مورد توجه او باشند.
- بدون مجادله فراوان به محدودیتهایی که والدین برای او معین می کنند، احترام بگذارد و آنها را رعایت کند.
- بتواند بدون احساس سرخوردگی، مدتی توجه خود را بر وظایف پیچیده متمرکز سازد.
- به پیمانهای خود وفادار باشد.
- بدون افراط در بیان دلایل، به اشتباهات خود اعتراف کند.
نظر شما